دلم میخواد کبوتر بام حسین بشم من
یک بار شهید حاج احمد کریمی من را دید و گفت برایم روضه و شعر کبوتر بام حسین را بخوان. من هم به شوخی به او گفتم نمیخوانم. چون برای هر کس که خواندم، شهید شد
حاج علی مالکینژاد را بچههای جبهه خوب میشناسند. سالیان سال، شهدا و رزمندگان با صدای او مأنوس بودند. امروز هم که حنجره اش شیمیایی است، همچنان افتخار ذاکری اهلبیت(ع) را دارد.
من قرآن را باز کردم و آیه نور از سوره نور آمد: "الله نورالسموات والارض... " فهمیدیم که باید سرعت عمل به خرج دهیم والا فرصت را از دست مىدهیم و هم اینکه فهمیدیم اون شب یک آتشبارى درست و حسابى داریم
اشاره:
شهید "حاج اکبر آقابابایى " فرمانده عملیات نیروى قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامى بود. حاج اکبر چند سال پیش عوارض شیمیایىاش عود کرد و در شهریور ماه سال 1375 شهید شد. قرار نیست از حاج اکبر صحبت کنیم بلکه قرار است یکى از صحبتهاى او را بخوانیم. در آینده مفصلاً از خود حاج اکبر هم خواهیم نوشت انشاءالله.
آن روزها شهید بابایى از پاسداران جوان، زیرک و چالاک قرارگاه رمضان بود. روحش با شهداى کربلا محشور باد.
* "انافتحنالک فتحا مبینا "
از بنده خواسته شد امشب مقدارى راجع به عملیات فتح یک(عملیات کرکوک) صحبت کنم.این عملیات از عملیات هایى بود که در داخل آن طور که باید روى آن تبلیغ نشد و خیلى از برادران از کم و کیف عملیات اطلاع پیدا نکردند که توضیحاتى را عرض مىکنم.
بعد از تصرف فاو توسط رزمندگان اسلام و شکستهاى بعد رژیم بعثى، دشمن با خط و مشى جدید شروع کرد به بمباران تاسیسات نفتى و زدن مراکز اقتصادى ایران که البته این خط مشى هم از خودش نبود؛ زیرا از یک طرف قیمت نفت را به پایینترین سطح آن رساندند و از طرف دیگر مراکز نفتى و اقتصادى ایران را با هواپیماها و سلاحهایى که غربىها در اختیار صدام قرار دادند بمباران کردند؛ یعنى همزمان با کم شدن قیمت نفت شروع کردند صنایع ما را زدن. خب، ضربات اقتصادى براى زیر فشار قرار دادن ایران بود و ما بایستى براى مقابله اقدام نماییم.