دفـــــاع مــقدس

ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شکستیم. امام خامنه ای

دفـــــاع مــقدس

ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شکستیم. امام خامنه ای

دفـــــاع مــقدس
این وبلاگ برای شهدا بنا شده و در تاریخ93/4/14شروع به کار کرده است.
تبلیغات




بایگانی
آخرین مطالب

۳ مطلب با موضوع «شهدا :: رزمندگان» ثبت شده است


دلم می‌خواد کبوتر بام حسین بشم من

یک بار شهید حاج احمد کریمی من را دید و گفت برایم روضه و شعر کبوتر بام حسین را بخوان. من هم به شوخی به او گفتم نمی‌خوانم. چون برای هر کس که خواندم، شهید شد

حاج علی مالکی‌نژاد را بچه‌های جبهه خوب می‌شناسند. سالیان سال، شهدا و رزمندگان با صدای او مأنوس بودند. امروز هم که حنجره اش شیمیایی است، همچنان افتخار ذاکری اهل‌بیت(ع) را دارد.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۲:۳۹
احمد سلطانی محمدی

من قرآن را باز کردم و آیه نور از سوره نور آمد: "الله نورالسموات والارض... " فهمیدیم که باید سرعت عمل به خرج دهیم والا فرصت را از دست مى‏دهیم و هم اینکه فهمیدیم اون شب یک آتشبارى درست و حسابى داریم

اشاره:

شهید "حاج اکبر آقابابایى " فرمانده عملیات نیروى قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامى بود. حاج اکبر چند سال پیش عوارض شیمیایى‏اش عود کرد و در شهریور ماه سال 1375 شهید شد. قرار نیست از حاج اکبر صحبت کنیم بلکه قرار است یکى از صحبت‏هاى او را بخوانیم. در آینده مفصلاً از خود حاج اکبر هم خواهیم نوشت ان‏شاءالله.

آن روزها شهید بابایى از پاسداران جوان، زیرک و چالاک قرارگاه رمضان بود. روحش با شهداى کربلا محشور باد.

 

* "انافتحنالک فتحا مبینا "

از بنده خواسته شد امشب مقدارى راجع به عملیات فتح یک(عملیات کرکوک) صحبت کنم.این عملیات از عملیات هایى بود که در داخل آن طور که باید روى آن تبلیغ نشد و خیلى از برادران از کم و کیف عملیات اطلاع پیدا نکردند که توضیحاتى را عرض مى‏کنم.

بعد از تصرف فاو توسط رزمندگان اسلام و شکست‏هاى بعد رژیم بعثى، دشمن با خط و مشى جدید شروع کرد به بمباران تاسیسات نفتى و زدن مراکز اقتصادى ایران که البته این خط مشى هم از خودش نبود؛ زیرا از یک طرف قیمت نفت را به پایین‏ترین سطح آن رساندند و از طرف دیگر مراکز نفتى و اقتصادى ایران را با هواپیماها و سلاح‏هایى که غربى‏ها در اختیار صدام قرار دادند بمباران کردند؛ یعنى همزمان با کم شدن قیمت نفت شروع کردند صنایع ما را زدن. خب، ضربات اقتصادى براى زیر فشار قرار دادن ایران بود و ما بایستى براى مقابله اقدام نماییم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۲:۳۷
احمد سلطانی محمدی


شهید عبدالرحمان گلچینی متولد 25 مهر 1342 در شهر تهران ، فرزند چهارم خانواده بود.فرزندی بسیار مهربان و پرتلاش و در عین حال مظلوم. رشد و نمو ایشان همراه با برادر بزرگترش شهید علیرضا بود که برادر و رفیق هم بودند.این برادری و احترام و این بزرگتری حتی تا زمان شهادت نیز ادامه یافت.

مادر شهید عبدالرحمن می گوید همواره با وضو یا ذکر زیارت عاشورا یا قران یا ادعیه به ایشان شیر می داده و همراه به این موضوع با افتخار اشاره می کرد.پدر این شهید فردی بسیار مومن و مذهبی با سابقه سیاسی و مبارزاتی قبل از انقلاب بود .شهید عبدالرحمن دست پرورده و رشد یافته خانواده ای بود که عاشق ابا عبدالله ودلداده عاشورای 61 هجری بودند.

ایشان بسیار نسب به انجام به وقت ، صحیح و کامل فرایض دینی حساس و مقید بود و همراه علیرغم سن کم خود دیگران را نیز به این امر تشویق می کرد.ایشان نسبت به پدر و مادر خود بسیار خاضع و مهربان و نسبت به سایر اعضای خانواده مهربان و مسئولیت پذیر بود.در دوران نوجوانی همراه با برادر بزرگتر نسبت به برگزاری جلسات منظم قران و حضور فعال در مسجد ابوذر واقع در محله فلاح  اقدام می نمود.ایشان نسبت به عقاید دینی و مذهبی و انقلای خود بسیار بسیار جدی و متعصب بودند سرسختانه و مجدانه ار آن دفاع می کردند.به جهت فقر مالی خانواده ایشان انچه در توان داشت کار می کرد تا هرچند کمک اندکی به خانواده نماید.

همه اینها در دورانی بود که ایشان نوجوان بوده و در ابتدای مسیر زندگی قرار داشت.تحصیل در دوران متوسطه همزمان بود با شروع انقلاب اسلامی و شهید عبدالرحمن همراه برادر بزرگش و دوش به دوش سایر هم وطنانش در تمامی تظاهرات ها و اعتراض ها حضور جدی داشت.

در زمان انقلاب با حضور در کمیته ای که به مردم مستمند می رسید و مشکلات آنان را برطرف می شاخت نسبت به کمک رسانی به سایر هم وطنان اقدام می نمود و حتی در این مسیر مورد ظری و شتم گارد شاه هم قرار گرفت که مدتی در منزل بستری بود.

ایشان در سال 58 و بعد از آن در جهت کمک به معیشت خانواده  همراه برادر بزرگتر خود ،در خدمت مرحوم پدر بود که از این حیث فردی بسیار با تعصب و با غیرت بود.

بعد از پیروزی انقلاب همواره بعنوان کمک در کنار برادر بزرگتر خود ، شهید علیرضا حضور داشت و بعد از اخد دیپلم  وارد سپاه شده و در کسوت پاسداری ، به پاسداری از ارزشها و کشورش اقدام نمود.

بلافاصله بعد از ورود به سپاه بعنوان مربی تاکتیک و نقشه و قطب نما در پادگان شهید صدوقی شادگان مشغول به خدمت شد.ایشان در عملیاتهای والفجر یک ، وافجر 4 حضور داشتند.شهید عبدالرحمن همواره در رفت و آمد از جبهه از پدر و مادر حلالیت می خواست و همراه احترام فوق العادهای برای ایشان قایل بود تا جایی که حقوق خود را اول به مادر می داد تا در صورت عدم نیاز از ایشان بگیرد.

شهید عبالرحمن به همراه برادر و سایر دستان انجمن اسلامی شهرک مشیریه را پایه گذاری کردند که این خود منشا خیر و برکات معنوی و مادی زیادی برای مردم این محل گردید.

اسفند ماه سال 62 این شهید سرفراز همراه با برادر بزرگش ، همچنان که سالهای متمادی با هم بودند ، در شهادت نیز در کنار هم و با اندکی اختلاف ، به شهادت رسید تا در این موضوع نیز اصل همراهی و برادی و رفاقت را رعایت کند.شهید عبدالرحمن هماره مظلوم بود. تا جایی که چون خبری دقیقی از اسارت یا شهادت ایشان نبود حتی یک مجلس ختم هم در آن زمان برای ایشان گرفته نشد.

 

 - شهیدان همراه شده با عبدالرحمن گلچینی : شهید جلال فارسی ، ناصر زکلکی ، جلال کاظم نژاد

- دوستان و همرزمان شهید عبدالرحمن گلچینی : سردار حسین الماسی ،اصغر آقاجی،رضا آستانه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۹:۴۳
احمد سلطانی محمدی