دفـــــاع مــقدس

ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شکستیم. امام خامنه ای

دفـــــاع مــقدس

ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شکستیم. امام خامنه ای

دفـــــاع مــقدس
این وبلاگ برای شهدا بنا شده و در تاریخ93/4/14شروع به کار کرده است.
تبلیغات




بایگانی
آخرین مطالب
۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۹:۴۵

شهید زهرا ترکمن

زهرا عکس امام (ره) و یک گلبرگ محمدی را در دفترش نگهداری می‌کرد
خواهر شهید دانش‌آموز «زهرا ترکمن» گفت: زهرا همیشه عکس‌های امام خمینی (ره) را همراه یک گلبرگ محمدی در هر صفحه از دفترش نگهداری می‌کرد اما من هیچ وقت نتوانستم راز این کار او را بفهمم.

هفتمین فرزند خانواده محمود ترکمن در سال 1348 در اسلام‌آباد کرمانشاه دیده به جهان گشود؛ پدر و مادر این خانواده مذهبی زیباترین نام یعنی «زهرا» را بر این دختر نهادند. زمانی که «زهرا» 9 بهار از عمرش را درک کرد، مادرش برای او چادری سفید با گل‌های صورتی دوخت و مهمان غریبه و نامحرم به خانه زهرا می‌آمد، او چادر گلدار صورتی را بر سر می‌کرد و مانند فرشته‌ای کوچک به استقبال مهمانان می‌رفت.
فاطمه ترکمن خواهر شهید دانش‌آموز «زهرا ترکمن» با بیان خاطرات خواهر کوچکترش اظهار می‌دارد: زهرا دارای هوش فوق‌العاده‌ای بود؛ وی در انجام واجبات دینی اصرار داشت و در جلسات قرآن شرکت می‌کرد که نسبت به کودکان هم سن و سالش زودتر از همه قرآن را فرا گرفت.
وی ادامه می‌دهد: زهرا ترکمن در ایام محرم به مادرش اصرار می‌کرد که مراسم روضه‌خوانی در منزل برگزار کند که بنا بر اصرار زهرا همیشه در ایام محرم ندای «یا حسین (ع)» از منزل ما بر می‌خاست و زهرا خادم امام حسین (ع) در منزل بود.
خواهر شهید دانش‌آموز «زهرا ترکمن» بیان می‌دارد: خواهرم از زمانی که زبان به سخن گشود هیچ یک از اعضای خانواده را با کلمه «تو» خطاب نمی‌کرد. او هیچ گاه کاری نمی‌کرد که مجبور به معذرت خواهی شود. زهرا با سن کمی که داشت احساس مسئولیت می‌کرد و در مواجهه با مشکلات اجازه نمی‌داد، کسی مروارید‌های جاری شده از چشمش را ببیند.
وی می‌افزاید: عصبانیت برای او معنایی نداشت و زمانی که ما عصبانی می‌شدیم، مثل یک خواهر بزرگتر با ما شوخی می‌کرد.
ترکمن اضافه می‌کند: زهرا همیشه عکس‌های امام خمینی (ره) را جمع می‌کرد و همراه با یک گلبرگ محمدی در هر صفحه از یک دفتر نگهداری می‌کرد اما من هیچ وقت نتوانستم راز این کار زهرا را بفهمم. هر وقت از زهرا می‌پرسیدم چرا این کار را می‌کنی با همان زبان کودکانه و شیرینش می‌گفت «این یک راز بین من و گل محمدی است».
وی بیان می دارد: آرام آرام همه باورشان شده بود که زهرا، آسمانی است. بالاخره روز 31 شهریور 59 از راه رسید. زهرا با چادر سفیدش از منزل به قصد رفتن به مغازه پدر خارج شد. هر چقدر به زهرا اصرار کردیم که از منزل خارج نشود، گوش نکرد و گفت «پدر الان در مغازه است؛ قول می‌دهم به مغازه بروم و پدر را به منزل بیاورم» زهرا رفت ولی دل من و مادر و برادرم پر از آشوب بود. تا اینکه این فرشته زمینی در بمباران هوایی و در 11 سالگی به آسمان پرکشید و به شهادت رسید.
به گزارش توانا، فاطمه بستام، حدیث تابش و حسنا کرمی عضو اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان در زندگی این شهید دانش‌آموز پژوهش کردند و نیک سیرتی وی را بر صفحه روزگار نوشتند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۲۴
احمد سلطانی محمدی

شهید زهرا ترکمن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی